ابطحی: این بار آقای بازجو وبلاگم را نوشت


 محمدعلی ابطحی: بعد از کلی حرف وحدیثی که شما ها در مورد آقای بازجویی که بارها گفته ام با او دوست هستیم، امروز آقای باز جو واقعا به جای من نوشته است. ممنونم که مهمان سایت من شده است. متن آقای بازجو را میخوانید:

دراینجا ما معمولا" به جای کلمه متهم از مهمان استفاده میکنیم. همان بازجوئی هستم که آقای ابطحی بارها گفته که بامن دوست است و خیلی از شماها هم در کامنت هائی که براي آقاي ابطحي و حتي در ساير سايتها و وبلاگها نوشتید و باور نکرده اید. بعضی ها هم هرچه خواسته اید، گفته اید و به صورت طنز و جد هم در مورد من مطلب نوشته اید. پس از دستگيري آقاي ابطحي وقتی قرار شد از ایشان بازجویی کنم در مورد وی تحقیقات زيادي کردم.

دستی در وبلاگنویسی دارم و در سرچ های اینترنتی در مورد آقای ابطحی کلی مطلب خواندم. از روز اول دوکار را همزمان انجام دادم. یکی به عنوان بازجو در برابر متهم یا کارشناس در برابر مهمان ، وظیفه ام در این جایگاه این بود که بدون رودربایستی تمام نقاط ابهام در مورد اتهامات ايشان را پيرامون انتخابات و حوادث بعد از آن را مشخص و پرونده وي را تکمیل کنم و يكي هم رعايت اصول اخلاقي اسلامي در برخورد با همنوعان.خیلی جدی هم این کار ها را دنبال کردم. در آن روزها همزمان خودم را در كنار كسي می دیدم که هردو از یک قبیله بودیم.

قبیله انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی .ولی با نظر و سلیقه هاي متفاوت فراوان.چند روز تمام بدون اینکه یک کلمه از او بازجوئی بخواهم وروی کاغذ چیزی بنویسد، باهم حرف زدیم. در باره امکان تقلب، در باره آشوبهای خیابانی، در باره نا امنی ايجاد شده آن موقع ، در باره اين كه چرا شيريني اين انتخابات را به كام مردم عزيز ما تلخ كردند و........اختلاف نظر های فراوانی داشتیم ولی نا امید نشدیم. هردو جدی بحث میکردیم. کم کم نظراتمان به یکدیگر نزدیک شد تا جائی که به قول شماها همدیگر را درک کردیم. کار فوق العاده ای نکردم ولی وظیفه انسانی ام این بود که در تمام مراحل ادب و حرمت انسانی را رعایت کنم.می دانستم زندان برای آقای ابطحی سخت است. بازجوئی از کسی که معاون رئیس جمهور وقت ( آقاي خاتمي ) و از سران جبهه اصلاح طلبی بوده، کار دشواری بود.

با اینکه اصل دستگیری تصمیمی فراتر از من بود، اما سعی کردم در کار خودم ادب اسلامي را كه از آموزه هاي حضرت امام (ره) و پس از آن مقام معظم رهبري بود، رعايت كرده، و در ایشان امید را زنده نگهدارم. حس میکردم آقای ابطحی هم مثل خیلی از شماها باور نمی کرد بازجويش چنین رفتاری با وي داشته باشد، آخه چند سال پيش ايشان فقط بر اساس شنيده مطالبي را در مورد نحوه برخورد با زندانيان نوشته بود و فكر ميكرد شايد آن شنيده ها صحت داشته باشد.گمان میكرد این کار من یک تاکتیک است. امابالاخره گفت که نظرش برگشته است. گرچه تا حالا هم باور نکرده است که زندان همیشه این گونه بوده.معتقد است این بار این اتفاق، استثنائی در زندان افتاده است اما من میگویم دفعات قبلی هم همین طوربوده است. در اين مدت آقای ابطحی را يكروز به دادگاه برده بودند. معتقد بود که حرف هایش در دادگاه اعتراف نیست

میگفت این حرف ها را قبل از زندان هم زده ام .اما به نظر من اين حرفها را اگر هم زده بوده در جمع خودشان بوده و اگر براي عموم حتي از طريق همان وبلاگش اطلاع رساني ميكرد كه اينطور نميشد. من معتقدم بسیاری از آنها در اثر گفتگوهای طرفيني بين ايشان و بنده بوده است. قصد ندارم آنچه را که وظیفه نساني و انقلابي ام بوده است و میتوانستم در اختیار ایشان قرار دهم و به او كمكي كرده باشم تا دوران بازداشت به وي سخت نگذرد را به زبان بیاورم.امیدوارم اگر كاري انجام شده مورد رضای حضرت حق باشد. به قول آقاي ابطحي دستگاه قضائی در این میان چند روزي دچار تغییرات به لحاظ انتصابات و....شد و ميگفت آزادي اش به تاخیر افتاده است.

از آنجايي كه آقاي ابطحي به من گقته بود كه قبلا" به وي ميگفتند معاون اينترنت باز رئيس جمهور هست و ميدانستم وب سايتي دارد بنا به تقاضاي خودش و مساعدت من قرار شد وبلاگش را را به روز کند. ایشان هم كارش را شروع كرد و این یک امر کاملا" طبیعی بود. برای آقای ابطحی هم قابل قبول بود که بالاخره اينجا مقرراتی دارد. عصرها آقای ابطحی به اطاق من میآید.ایشان وبلاگ خودش را به روز ميكند و من هم كار خودم را انجام ميدهم.چند تا عکس هم به تقاضاي ايشان از وی و آقایان عطریان فر و سعید شریعتی با هم گرفتیم که مورداستفاده آقای ابطحی قرار گرفت.اما بعضي از دوستان سايبري ايشان تحمل ديدن مطالب وي را نداشتند و دو سه روزه سايت وي را هك و يا با سفارشهاي آنچناني شان با اونوري ها، سایت را مسدود كردند به طوري كه اين وبلاگ نویس مهمان ما را هم دلگير و ناراحت نمودند. گویا مرگ خوب است اما براي همسايه ؟؟!!.

شما دوستان ميدانيد كه کشور به شغل های مختلفی احتیاج دارد. یک بخش آن کارهایی مانند كار ما است. مهم این است که هر کسی درکار خودش بر اساس اصول انسانی و آداب اسلامی و انسانیت رفتار کند.ما و شما قبل از هر چیزی در اصل انسانیت مشترک هستیم اگر در کاری که دیگران باور نمیکنند که میشود انسانی رفتار کرد، حرمت انسانی رعایت شود با ارزش تر است.من از اینکه در کشورم در سايه ولايت و محبت مردم عزيزم برای حفظ امنیت آن انجام وظيفه مينمايم بسیار مفتخرم.و از این که وظیفه ملی ام را با رعایت همه اصول انسانی و انقلابي انجام میدهم مفتخرترم. آقای ابطحی که در نوشته ها ي سايتش و گفته هايش با بستگان و دوستان وحتي نوشته هاي ناگفته اش و گفته هاي نانوشته اش به من لطف دارد باورم این است که بعد از زندان هم همین لطف را نسبت به من خواهد داشت. من هم آقاي ابطحي و ساير هموطنان عزيزم را كه از قبيله انقلاب اسلامي و از پيروان حقيقي راه امام خميني ( ره ) هستند دوست دارم و اميدوارم كه همه ما با وحدت و برادري در زير چتر ولي امر مسملين، ايرانياني سرافراز همچنان گذشته در كنار هم باشيم و طمع ورزي دشمنان ديو سيرت را به يأس و نا اميدي مبدل سازيم . انشاء الله.

 

اصراری ندارم که به شما ثابت کنم از زندان بودن آقاي ابطحي خوشحال نيستم، دوست دارم ايشان همانند ساير هموطنان، در كنار خانواده محترمشان باشد .علاقمند بودم حالا که نزدیک به چهار ماه است ايشان مهمان ما هستند، از آقای ابطحی خواستم يكروز من مهمان سایت ايشان باشم و با شما عزيزان صحبتی کرده باشم. خوشبختانه آقای ابطحی هم با کمال میل موافقت کرد .

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود ........ کاین شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد.
حالا قصه من و آقای ابطحی هم قصه گلاب و گل شده است. امیدوارم بعدها هم آقای ابطحی بخواهد برای وبلاگش بنویسم.